دکتر فاطمه طباطبایی: آرزوی امام این بود که اخلاق در جامعه ایرانی حاکم شود/ قدرت های بزرگ نمی توانند با وجود تفکر امام بر کشورهای دیگر سلطه پیدا کنند/ علی کمساری: «مجمع دختران روح الله» آغاز به کار می کند
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۴۱۰۱۴
همزمان با سالگرد ولادت حضرت فاطمه معصومه(ع) و در آستانه سی و سومین سالگرد ارتحال امام خمینی(س) دفتر امور بانوان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) با همکاری ستاد عالی کانون مساجد کشور، اداره کل بانوان سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری انقلاب اسلامی و شهرداری تهران نخستین گردهمایی «دختران روح الله» را در حرم مطهر امام خمینی(س) برگزار کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرنگار روابط عمومی ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی دکتر فاطمه طباطبایی در این مراسم با اشاره به اینکه جوانان آن طور که باید امام را نمی شناسند و فقط نام امام را شنیده اند، گفت: به گفته مقام معظم رهبری، هیچ کس امام را آن گونه که بودند نشناخت. بعضی ها می گویند بعد سیاسی امام باعث شد که وجهه های دیگر ایشان مغفول بماند و مورد شناخت دیگران واقع نشود. متأسفانه امروز از سوی برخی دشمنان انقلاب این وجهه سیاسی امام هم کمرنگ می شود.
مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی با اشاره به تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست»، افزود: متأسفانه دشمنان انقلاب این بعد سیاسی و نام امام را هم از انقلاب اسلامی می خواهند حذف کنند اما با کمک شما عزیزان چنین چیزی اتفاق نمی افتد و نام امام همچنان درخشنده خواهد بود.
وی اظهار داشت: من در سن و سال نوجوانی امام را شناختم. در یک جایی برای یاد گرفتن قرآن می رفتیم. پیر مرد با صفایی به نام «بابا اسماعیل» داشتیم که من را می برد و می آورد. یک روز که آنجا رفته بودم دیدم که بابا اسماعیل با ناراحتی سراغ من آمد و گفت بیا برویم. من با او به طرف خانه حرکت کردم ولی وضع شهر قم بسیار آشفته بود؛ به طوری که شیشه های مغازه ها شکسته و مقداری چوب در خیابان ها ریخته بود و خیلی کسی در خیابان راه نمی رفت.
دکتر طباطبایی ادامه داد: از ترس بابا اسماعیل من هم به وحشت افتادم و از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ انقدر می ترسید که به من گفت هیچ چیزی نگو فقط سریع برو تا به خانه برسیم. وقتی منزل وارد شدم طولی نکشید که باز صدای جمعیتی شنیدم که از کوچه و خیابان منزل ما عبور می کردند. من برای تماشا به پشت بام رفتم و دیدم گروهی فریاد می زنند «یا مرگ، یا خمینی». آنجا از پدرم پرسیدم خمینی کیست و چرا این اتفاق امروز در شهر ما افتاده است؟! پدرم برای من خمینی را تعریف کرد.
وی افزود: اما ویژگی هایی که پدرم برای من تعریف کرد که امام عالمی است دینی، فقیهی است اصولی، عارف و فیلسوف است، چیزی که در خاطرم ماند و از امام در ذهن من نقش بست فقط دو خصلت بود؛ یکی شجاعت و دیگری اینکه حاضر شدند خودشان را برای مردم فدا کنند. چون پدرم گفتند ایشان به عنوان یک عالم دینی می گویند همان طور که وظیفه مسلمان نماز خواندن و روزه گرفتن است، در مقابل ظلم ایستادن هم هست. رفاه طلبی و اینکه نسبت به سرنوشت مردم، زنان و دختران به بهانه آزادی بی تفاوت باشیم و یا بیگانه بر آنها تسلط پیدا کند، جای سکوت نیست و امام شجاعانه در مقابل این کار رژیم شاه ایستاده اند.
مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی گفت: البته این تفکر امام هزینه ها داشت و به تبعید و زندان ایشان منجر شد. اما مردم ایران همراهی کردند و بعد از چندین سال انقلاب ایران به ثمر نشست. اما هدف امام از انقلاب اسلامی بستر آماده و مهیّایی بود برای اینکه انسان ها بتوانند در آن زیستی اخلاقی داشته باشند و اخلاق مدار زندگی کنند؛ این همان هدفی بود که پیامبر(ص) داشتند.
وی افزود: آرزوی امام این بود که اخلاق بر زندگی فرد فرد این مملکت و جامعه ایرانی حاکم شود؛ قوانین الهی بر حکومت جاری شود و حاکمان همه اخلاقی باشند تا هدف پیامبر(ص) هم تأمین شده باشد.
دکتر طباطبایی اظهار داشت: نکته جالب اینکه بعد از چند سال که به عنوان عروس خانواده امام وارد خانواده امام شدم، شناخت من نسبت به امام تبدیل به یک عشق و شیفتگی شد. چون دیدم آنچه که امام می گفتند و راجع به امام شنیده بودم در خودشان متبلور بود. بسیار زیبا زندگی می کردند. در عین اینکه مبارز بودند اما با یک آرامش زندگی می کردند. برنامه ای منظم در درس، رفتار با خانواده و دیگران و اعتقادشان به خدا زیبایی خاصی در زندگی امام دیدم که شناخت من که به عنوان یک رهبر انقلابی می شناختم و کسی که برای مردمش قیام کرده، به یک عشق تبدیل شد.
وی تأکید کرد: شیوه اصلاح گری امام این بود که می گفتند اول تذکر بدهید و با محبت با مردم برخورد کنید. همین نگاه را در برخورد با شاه هم داشتند. جمله ای از ایشان معروف است که فرمودند «آقای شاه! من شما را نصیحت می کنم» و یا به ارتشی ها گفتند ما عزت شما را می خواهیم و اینکه ارتش ایران عزیز باشد.
مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی ادامه داد: بعد از انقلاب هم بارها گفتند با تمام کشورها دست دوستی داریم و با هر کشوری که با ما رابطه داشته باشد، رابطه متقابل داریم و می خواهیم نسبت به همه کشورها دوستانه رفتار کنیم. اما از آنجا که این فکر امام نباید گسترش پیدا کند، چرا که استکبارستیز و استعمارستیز است و قدرت های بزرگ نمی توانند با وجود تفکر امام بر کشورهای دیگر سلطه پیدا کنند، باید امام مغفول بماند و از صحنه سیاست هم حذف شود و نباید نسل جدید به امام دل ببندند و افکار امام را بشناسند.
وی تأکید کرد: به جوانان توصیه می کنم مسیری را برای خودتان انتخاب کنید که سعادتمند باشید. سعادت زندگی انسانی داشتن و مانند امام زندگی کردن است. سعادت ثروت، قدرت و شهرت نیست؛ سعادت زندگی آرام داشتن است و این آرامش در پی اخلاقی زیستن حاصل می شود.
دکتر طباطبایی اظهار داشت: امام با دو کتاب «چهل حدیث» و «شرح جنود عقل و جهل» انسان های همراه خودشان را تربیت کردند و به آنها فهماندند که زندگی باید خردمندانه باشد و مسیر با تفکر آغاز می شود. عبادت هم اگر آگاهی نباشد، انسان را به کمال نمی رساند. پس از شما می خواهم مسیری که در پیش دارید سعی کنید خردمندانه و آگاهانه از امام بیاموزید چگونه زندگی کنید که انسان باشید.
وی تصریح کرد: دروغ گفتن، غیبت کردن و دورویی شأن انسان نیست و صفات شیطانی است و موجب می شود که خود این صفات از انسان سلب آرامش کند. خود شما انسان دروغگو و ریاکار را دوست ندارید. پس مسیرتان را با تعالیم امام و شناخت هرچه بیشتر امام مشخص کنید که بتوانید زندگی آرام، سعادتمند و لذت بخشی داشته باشید.
مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در پایان سخنان خود گفت: امام به تک تک دختران و زنان و مردم ایران عشق می ورزید و تمام همّ و غمّش رشد و تعالی مردم ایران به ویژه زنان و دختران ایران بود. چون همیشه می گفتند در طول تاریخ به زنان ظلم شده و حکومت اسلامی باید این ظلمی که در طول تاریخ به زنان شده را جبران کند.
به گزارش خبرنگار روابط عمومی ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی(س)، حجت الاسلام و المسلمین علی کمساری نیز در این مراسم گفت: در میان همه دستاوردهایی که حاصل انقلاب اسلامی بوده است و در تمامی نقش، اندیشه و سیره حضرت امام دو نکته بسیار برجسته است؛ یکی در بعد سیاسی و دیگری در بعد اجتماعی. در بعد سیاسی بزرگترین و برجسته ترین عنصر فکری و عملی حضرت امام اعتقاد به ایفای نقش مردم در سرنوشت خودشان و به عبارتی مردم سالاری دینی است. امام با همه وجود و بر اساس بینش عمیق الهی و فقهی خود اعتقاد داشتند مردم در تعیین سرنوشت خودشان نقش اساسی دارند و کسی نمی تواند از طرف مردم و به جای مردم برای آنها تصمیم بگیرد.
رئیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) افزود: این اصل اساسی در ادبیات سیاسی ما بعدها منجر به تشکیل «جمهوری اسلامی» شد. جمهوری اسلامی یعنی حکومت مردم بر مبنای مبانی اسلامی بر سرنوشت خودشان و البته این هم نه یک تاکتیک و استفاده مقطعی و ابزاری بلکه یک استراتژی در اندیشه حضرت امام بود. به گونه ای تنها دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی اصل نظام به رأی گذشته شد و بعد از آن هم در کوران جنگ و زیر بمباران ها هر ساله انتخابات برگزار شد و امام همه جا بر اینکه «میزان رأی ملت است» تأکید کردند.
وی اظهار داشت: در حوزه اجتماعی هم برجسته ترین و درخشان ترین فصل از فصول اندیشه و عمل امام دادن نقش جدی اجتماعی به زنان و دادن نقش حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به زنان بود. شاید برای نسل شما عجیب و باور نکردنی باشد که روزگاری در این کشور دو گانه ای وجود داشت که زن یا باید مذهبی، متدیّن و معتقد به اصول اخلاقی باشد و در خانه بماند و برکنار از نقش آفرینی های علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باشد و یا اینکه باید به این نقش ها برسد و از ارزش های اخلاقی و دینی به جبر شرایط حاکم فاصله بگیرد.
کمساری یادآور شد: این دوگانه، پارادوکس و تضاد اجتماعی در حوزه زنان با اتکاء به اندیشه امام و فقه اجتماعی امام حل شد و امام به زنان نقشی را اعطاء کردند که تا پیش از آن وجود نداشت. از نظر امام زن نه تنها همانند مرد بلکه پیشتازتر از مرد در عرصه های اجتماعی، سیاسی و علمی باید نقش آفرینی کند و با اتکاء به همین اندیشه دینی و فقهی بود که ما شاهد هستیم که امروز زنان و دختران این مملکت در عرصه های مختلف علمی و ورزشی، صحنه های سیاسی و فضاهای فرهنگی و هنری به افتخارات پی در پی نقش آفرینی و افتخارآفرینی می کنند.
وی تأکید کرد: امروز گردهمایی «دختران روح الله» می خواهد این پیام را مخابره کند که حتی اگر 33 سال هم از ارتحال امام گذشته باشد نسل انقلابی ما همچنان در خط و پیرو فکر و معتقد به آرمان های امام هستند و تنها مکتبی که می تواند به عنوان یک مکتب انسان ساز، جریان ساز و جهت دهنده همچنان موتور پیشرفت این کشور را به حرکت درآورد مکتب امام است که ریشه در اندیشه اسلامی دارد.
رئیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) گفت: من این نشست را به فال نیک می گیرم و آغازی برای انجام فعالیت های نظام مند، تشکیلاتی و سازمان دهی شده در حوزه اجتماعی با محوریت دختران جوان می دانم و همین جا اعلام می کنیم که «مجمع دختران روح الله» آغاز به کار می کند و در ادامه بر اساس اساسنامه و سازوکاری که اعلام خواهد شد در سطح کشور از همه نظرات و طرح ها در حوزه ترویج اندیشه امام توسط دختران و بانوان جوان حمایت و پشتیبانی خواهد کرد.
منبع: جماران
کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا سالگرد ارتحال امام خمینی فاطمه طباطبایی حرم امام خمینی علی کمساری بزرگداشت امام خمینی دختران روح الله افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا انقلاب اسلامی دختران روح الله بعد سیاسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۴۱۰۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روشنفکری ایرانی و تشویق حرامکاری
به جای اتهام بیسند بیاییم به تاریخی که زیستهایم رجوع کنیم تا دریابیم حقیقت چیست؟ فرض کنید امروز ۲۲بهمن۱۳۵۷است. ببینیم انواع روشنفکران چپ و راست چه میکنند.همین که انقلاب اسلامی پیروز شد بنا به همان آویختگی خود به راه چپ و راست غربی، روشنفکران ایرانی به جای اندیشیدن به وضعیت واقعی ایران و محاصره انقلاب بهوسیله گرگان سلطه و موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران و خواست غرب در ایجاد بحران و مهارانقلاب اسلامی، خودخواسته و ناخواسته ابزار شیاطین و شیطان بزرگ سرمایهداری جهانی و قدرت سلطه شدند و امر او را درعمل پیش بردند. روشنفکران مذهبی نهضت آزادی که درون شورای انقلاب و دولت نخست مدیریت و ریاست داشتند، مطلقا انقلاب را درک نکردند اما صادقانه به اختلاف خود با انقلاب و استراتژی سازش با شیطان بزرگ اعتراف کردند. در حالی که وزرایشان نقش مشاور سفارت آمریکا را داشتند از قدرت بیرون رانده شدند. آنها درکی از روح استقلالخواه ضدسلطه و کفر انقلاب اسلامی نداشتند. چپها از این لیبرالهای صادق اولیه بدتر عمل کردند و لیبرالهای جاهطلب، لیبرالهای نفوذی غرب چون بنیصدر و تروریستها بالاخره به اتحاد در جنگ با جمهوری اسلامی به وحدت رسیدند و کمونیستها و تجزیهطلبان و روشنفکران ملحدودموکرات! نقاب ارتدکس ضدسرمایهداری فاشیستی را کنار نهادند و به سرمایهداری بدتر از نازیسم سرمایهداری جهانی وحشی پناه بردند وهمه با هم علیه مردم و انقلاب ایران به خشونت و جنگ مسلحانه رو آوردند. در حالی که یکسال ازعمر انقلاب درمحاصره قدرتهای سلطهجو نگذشته بود وحزب توده هم که چنین نکرد؛ برای ضرورتهای نفوذ و جاسوسی نقشه شوروی بود که گندش با فرمانده نیروی دریاییاش درآمد وگرنه شوروی هم چون غرب مدافع و مشوق صدام در جنگ هشت ساله بود و از استقلال اسلام میهراسید که آویخته به هیچ قدرتی نبود، جز خدا. این موضع روشنفکران همان دامچاله اصلی سقوطشان بود و روزبهروز فروتر رفتند وابزارقدرت جهانی شدند ودرهمه اشکال مذهبی و الحادی به ارباب خود پناه بردند وابزار طرحهای آمریکایی شدند وحجاب خودبرانداختند.چهره ایدئولوژیک روشنفکری؛ چهره سیاسی، فرهنگی و اخلاقی روشنفکری عریان شد.۲ نوع حجابزدایی
اخیرا در مقالهای درباره حجاب، گفتم دو حجابزدایی رخ میدهد. نگاه رهبری درباره حجاب در پوشاک زنان بهعنوان صورت و ظاهر و روبنای عفت، بهصورت عاقلانه و عالمانهای با ضرورت حفظ حجاب از دستاندازی حرامکاری در کل زندگی ما درآمیخت و معرفتی درخشان وهماهنگی ساختاری عمیقی بهوجود آورد.درک وجوب حجاب، هماهنگی حجاب با حجاب در اقتصاد، مدیریت کلان، سیاست داخلی و خارجی، نظام اداره کشوری، حیات شهری و... چیزی قیمتی است.خواهیم دید روشنفکری بیحجاب ما هم به سبب همین عدم خرد و تقوا در آغوش اسرائیل جا گرفت وحجاب ازسیمای باطل خود برافکند وسیمای هرجایی خویش را آشکار کرد.اشتباه نکنید وقتی ازرسواشدن فحشای روشنفکری وتوبه نکردن و سیاهترشدن باطنش صحبت میشود، از هویت اخلاقی متفکران سخن نمیگوییم. ما فراوان تحصیلکردگان و نویسندگان وهنرمندان شریف داریم که در فرهنگ مدرن رشد کردهاند اما از نظر اخلاقی، نخبگی، قدرت مغزی و خلاقیت فراموشنشدنیاند. این ربطی به پدیده روشنفکری و ماهیت بیهویت تسلیمشدگی به بیهویتی غربگرا وازدست دادن همه هستی بومی ومصرفگر بیاندیشه تولیدات ذهنی غرب زیستن و کر و کور بودن ندارد. دانش و شناخت غرب، زنای معنوی نیست.تسلیم به هرروز فکربیریشه و ضدارزشهای انسانیت و آزادگی خود حرامکاری است. حجاب بهطور عام یعنی زره علیه نگاه حرام یعنی خداترسی وخویشتنداری و حفظ تقوا برای توحید و عدمبردگی و پرستش شیطان و عدم غلامی بتهای گوناگون و بت نفس وبالاتر یعنی فرمان اتقوا...در همه وجوه زندگی،دراقتصاد کلان، درقوای سهگانه وقوای نظامی. ما با دو گونه حجاب روبهروییم.۱ــ حجاب از حقیقت و حق متعال که روشنفکری ما و هر شرک و نفاق اسیر آن است. ۲ــ حجاب برای ممانعت از تعدی باطل و حرام در ما و داشتن دژ برابر شیطان برای محافظت ازایمان خود و برای عمل به فرمان حق تعالی. این همان تقواست و در زندگی اجتماعی هم همین حجاب حفظ ارزشهای الهی لازم وواجب است. ماهمانگونه که نمیتوانیم اداره مملکت را به خرابکاران بسپاریم تا مثلا خودروسازی از یکطرف و خصولتیها ازطرف دیگر و قشر ممتاز و آقاها و آقازادهها و رانتخواران و انگلهای حریص بیکاره و دلالهای حقهباز از سمت دیگر ملت را بچاپند و با اتومبیلهای مرگبار مردم را به کشتن دهند و بهجای بهتر کردن اتومبیل حقیقی محصول دانش و تکنولوژی بومی و بهبود مدام کالای اصیل، به زور برای پارهآهن بیارزش ناامن، پول بنز از مردم بستانند و همانطور که نمیتوانیم اجازه دهیم آقازادههای پررو و طفیلی، جنگل ایرانی را نابود و صنعت مملکت را فلج و تجارت مملکت را به قاچاق تبدیل کنند و نمایندگان مردم و قضات و روسا نوکران اربابان مافیایی باشند و منافع آنان را درنظر بگیرند و این همه بیحیایی و بیتقوایی و بیحجابی فساد وسفره عشرت ورانتخواری حرامزادگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و انواع تبعیضات و بیعدالتی پهن باشد وبعدتنها به حجاب زنان بپردازیم،همانطور هم نمیتوانیم به روشنفکری اجازه زناکاری با دشمن اسلام و مردم در روز روشن دهیم تا با بیشرمی لخت و عور و رها از شرافت تفکر اصیل، مفتخر به نوکری قدرت جنایتکار بشری سر برهنه کند و بیفکریاش را کالای ارزشمند جا بزند ودرجهان نمایش دهد وبه خودفروشیاش افتخار کند و از اسرائیل دفاع کند.جان سخن امام خامنهای این بود که وجوب حجاب زنان با واجبات کلان پیوند دارد و وجود یکی نباید بهانه ندیده گرفتن دیگری باشد بلکه آن یک حرام را هم نباید تحمل کرد. روشنفکری بیحیا با زن بیحیا، با اقتصاد بیحیا، با سیاست بیحیا و با فرهنگ بیحیا رابطه دارد و مشوق بیحیایی برابر ربالعالمین و عصمت و معصوم است. حال میخواهم بگویم در عرصه روشنفکری ایرانی ما با این تشویق حرامکاری و شرک و ظلم روبهروییم. با حرامزادگی و زشتکاری با قدرتهای جهانی و تفکرات الحادی و فسادهای نولیبرالی حرامکار روبهرو هستیم. این هم تحملپذیر نیست .
خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن
پس این نظر متفکران منتقد غرب و شارحان ارجمند فلسفه وچپ مستقل،قابل قبول نیست که خشونت و به بازی نگرفتن روشنفکران در انقلاب اسلامی و خشونت و سرکوب آنان را به کینهتوزی و سرآخر سقوط در آغوش اسرائیل کشاند. این دروغ و دستکم جهالت محض است زیرا با روشنفکران محارب یا دارای تفکر همراه با محاربان که اول اقدام به جنونبارترین خشونت و ضدیت علیه انقلاب کردند، چه میتوانستند بکنند؟ اجازه دهند با ۲درصد هوادار و با زورگویی و جوسازی و ترور نقشهمند از پیش و تفکر فاسد نهانکار، یک انقلاب را نابود کنند؟ بدتر از انفجار دولت و کشتارجمعی همراهی با صدام و تجزیهطلبی چه چیز ممکن بود که نکردند؟ تازه سرشت خشونتبار روشنفکری زمان شاه را چه میکنید؟ آن زمان هم جمهوری اسلامی بود که آنان با دیکتاتوری و مصرف اندیشههای تزریقی و استالینی مقابله با رژیم شاه را نقاب بیهویتی و چاکری اربابان قدرت سرمایه کرده بودند؟ کمترین سازشی با این روشنفکری گمراه، چیزی ازانقلاب اسلامی ومقاومت واستقلال امروزی باقی مینهاد؟آقایان بدون اینکه فرصتطلبی و سوبژکتیویسم و احساسات روشنفکری ایرانی را درست بشناسیم، این روشنفکری و شبهمدرنیسم آن جز خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن و سرمایه جهانی و تقلید و نفس استقلال، ماهیتا کارکردی نمیتوانست داشته باشد و عملا نداشت. پای نخبگان بزرگوار دانش و فرهنگ را همانطور که گفتم مطلقا به میان نکشید که ربطی به ماهیت روشنفکری نداشتند و هرگز دشمن ایران و سرسپرده اجنبی و ایدئولوژی اجنبی و واسطه از خودبیگانگی و مبلغ بیهویتی و پرگویی پوچ و مصرفکننده نیستانگاری غربی و دشمن دین، استقلال، اخلاق و فرهنگ ایرانی نبودند .پز انسان منصف گرفتن آسان است؛ واقعگرایی و انصاف و داوری عادلانه غیراحساساتی و ناعوامفریبانه و عقلانی و مستند به رخدادهای واقعی مشکل است .روشنفکری ما سیری به سوی ظهور خشونت و بیخویشی و ابزارشدگی و درندگی اسرائیلی داشت وبا تروریسم و درکنار آمریکا واسرائیل و جنایتشان قرار گرفت و ابزار پرگار شد؛این استعدادش راپیشاپیش فاش کرد که کناراسرائیل باشد وبرای زورگیری درقدرت هرجنایتی بکند. ازرجوی تا هزارخانی تا کومله و حزب کمونیست اسرائیلی و میلانی و جاسوسان سیا وهمدستان موساد و نوچههای خبیث بیارزشی که مصداق همدستی با شیطانند، مگر جز این کردند؟ هنرمندان پناه برده به دامن آمریکا و سلبریتیهایی که بازار روشنفکری ومرجعیت روشنفکری را کساد کردند، از فرهادی تا پناهی و هنرپیشههای بیمغز شیفته جاسوسی غرب و تبلیغاتچی آب دهان و دلقکهایی چون کریمی، مگر شاگردان و درسآموختههای همین روشنفکران پوچ در چرت و چرک و غرق لقمه حرام سیا و وطنفروشی نبودند؟ مگر اینان شاگردان و بازیگران همان کارگردانان تراریخته و استادان بازیچه دانشگاههای آمریکا نیستند که سررشتهاش دست آمریکاست و ید بیضا دارند و بشیر تسلیم به غرب و ایرانفروشی با نقاب ایراندوستی شدهاند و کنار وحشیترین دشمن ایران وشیطان بزرگ ابزار تبلیغیاش گشتهاند و از دستشان لقمه میگیرند ؟مگرهما ناطق وامثال اوهمه اعتبارشان را خرج توجیه توطئههای انگلیسی ودفاع از بابیت و وهابیت نکردند؟ وزیرسایه این درندگان با انقلاب مردم نجنگیدند؟ اگر کسی باید طلبکار و مظلوم خوانده شود، جمهوری اسلامی است به جرم شجاعت در ایستادگی و شکست توطئه آمریکا و روشنفکران در خدمت آمریکا.